خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

پررویی خانواده ی شوهرم

دوست داشتم یه جشن دندونی کوچیک برا پسرم بگیرم خواستم کیک شکل دندون سفارش بدم اما چند تا شیرینی فروشی رفتم و حدود چهار صد تومان فقط یه کیک دو کیلو نیمی میشد و یه کیک کرد آبی ساده خریدم تم هم خریدم یه کیک ساده هم خواهرم پخت و یه جشن خودمونی گرفتیم 


دیشب با همسر بحثم شد و خلاصه میگم با تلفن با خواهرم که اومده خونه ی بابام صحبت میکردم همسر گفت بهشون بگو حوصله شون سر میره بیان بشینن مادرشوهرم فکر کرد من حواسم نیست و مشغول تلفنم به شوهرم اشاره داد ولش کن پسرش فضوله نیاد بعد شروع کرد که همسر رو‌شست و شو دادن که وقتی شما کوچیک بودین هر جا میرفتیم من همش دنبال شما بودم تا شیطونی نکنید و اینقدر آروم بودین (درصورتی که همسر همیشه میگه من و برادرام خیلی بی ادب و فضول بودیم و زنداییم همش از دستمون حرص میخورد )همسر هم ساکت داشت گوش میداد وقتی قطع کردم مخاطبم همسر بود اما منظورم مادرش بود بهش گفتم یادته پس خواهرم چقدر آروم بود الان شیطون شده و فقط دو سال و سه ماهشه پسر ما هم الان آرومه بدون بعدش شیطونتر میشه بعد یهو مادرش گفت نه وظیفه مادره آروم نگهش داره مگه من نبودم گفتم شما هم اگه خونه پدرت بود فرق داشت خونه برادرت می‌رفتی وظیفه داشتی بچه هات رو کنترل کنی بعد به روش خودشون سکوت کردم حرفی نزدم همسر فهمید بهم برخورد وقتی نیمه شب مادرش برد رسوند برگشت با هم حرفمون شد گفتم مگه اومد خونه ی مادرت فضولی کرد که میگه پسرش فضوله و طوری رفتار میکنید که خواهرم نیاد اینجا گفتم دخترخواهرت یازده سالشه تازه دیدی ته اتاق خواب درش آوردم گفتم با تو حرف میزنم اون دختر زودتر جواب میده


گفت تذکر میدادی گفتم بهمبه من چه مادرش نره سرکار بشینه بچه اش رو تربیت کنه گفتم به مادرت بگو دیگه نوه اش نیازه پیش من بذاره چون بشدت بی تربیته منم مهدکودک نیستم هر وقت میاد هی باید بگم نکن دست نزن بشین باز بچه ی خواهر من فقط تو پذیرایی بازی می‌کنه خ

گفتم اگه پاش پیش بخوره اولین نفر تو منو سین جیم می‌کنی و با وقاحت بسیار گفت بله چون بچه مسولیت داره 


گفتم بچه کوچیکه ی شما بیست و پنج سالشه تربیت نداره بعد به بچه خواهر من میگید بی تربیت شما اول برید خودتون تربیت رو یاد بگیرید و به اونی که اموزشت میده بگو تمامش کنه وگرنه دلخوری بزرگی بوجود میاره

یه ربعی بحث کردیم بعد گفت باشه فردا زنگ میزنم مادرم دیگه دخترخواهرم نیاره وقتی خودمم بیاره 


دندان گل پسری

عشق مادر برای لثه هاش اذیت بود امروز دستم رو روی لثه اش کشیدم نوک دندانش رو‌ لمس کردم فداش بشم بوسیدمش بهش گفتم مبارکه خندید و خودش رو تو بغلم جا داد.


دکتر گوارش گفت بچه کاملا طبیعیه الکی روش عیب نذار گفت دارویی نمینویسم همون ای امپرازول که دکتر قبلی داده رو بهش بده ( اعتراف میکنم ندادم چون میدونم شیمیایی هستن) گفت غذا بهش بده گفتم برنج و لعابشو میکس میکنم بهش میدم گفت خوبه.گفت وقتی شیر یا غذا خورد نیم ساعت بغلش کن سرش روی شانه ات باشه بعدش موقع خواب شیب دار باشه سرش بالا و شیب دار باشه تنها بالش کافی نیست 

گفت وزنش عالیه حواست باشه پرخور نشه


امروز هفتم مرداد ماه پسر کوچولوم شش ماه رو تمام کرد 

هنوز نتونستم خواب پسرم رو تنظیم کنم یکی دو شب خوبه ساعت یک یا دو می‌خوابه اما شب سوم ساعت پنج می‌خوابه دیشب از اون شب‌هایی بود که حالم خوب نبود گلاب به روتون اسهال گرفته بودم و پسرم همکاری کرد ساعت دو و نیم خوابید اما سه بیدار شد دوباره سه و ربع خوابید تا چهار و بعدش خوابید تا شش و نیم ..خودم که تو راه دستشویی تا اتاق خواب بودم هیچ نایی نداشتم ترسیدم نکنه کرونا باشه تو فکر پسرم هستم اونو چکار کنم.


پسرم چند روزه به ماشین اسباب بازیش واکنش نشون میده با دستش میفرستتش جلو بعد نمیتونه بره دنبالش با زبون بی زبونی صدام می‌کنه که برام بیارتش ...کافیه تو خونه ی مامانم ماشین پسرخواهری رو ببینه اینقدر نگاهش می‌کنه تا براش بیارم و وای به روزی که پسرخواهرم بفهمه دست به ماشینش زده فکر کنم بیاد پسرم رو قورت بده 

 

امروز پسرم نوبت دکتر گوارش داره خیلی بالا میاره لپهاش آب شدن لعاب برنج هم دیگه نمیخوره دو روزه بهش ندادم اما امروز می‌خوام بهش بدم تو اپلیکیشن گهواره یه مادری بهم گفت حریره و لعاب برنج رفلکس رو شدید می‌کنه تا عصر ببینم دکتر گوارش چی میگه.


دیروز غروب که خواستم برگردم خونه ام همسایه ی مادرم یه مرد مسنی هست پسرمو دید گفت شانه هایش درست نمیایسته این بچه قولنج کرده که شیر بالا میاره اما همسر میگه اگه قولنج کرده بود بچه مدام گریه میکرد منم تو فکر رفتم هی عکس می‌گرفتم ببینم چطوریه دیگه به پریسا پیام دادم عکس فرستادم که گفت نه طبیعیه اما بازم عصر از دکتره میپرسم بالاخره می‌دونه