خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

پسرک یکی یدونه ام تب و لرز و اسهال گرفته خداروشکر استفراغش بند اومد از دیروز ساعت شش غروب تا الان تب داره استامینوفن بهش دادم شیاف هم براش گذاشتم خوب میشه دوباره نیم ساعت بعد حالش بد میشه در حد چند لقمه تازه سوپ خورد و پودر مخصوص اسهال با ماست قاطی کردم سه قاشق از اونم خورد خیلی لاغر شده دکتر گفته ویروس جدیده و ممکنه تا چهار پنج روز دیگه هم ادامه داشته باشه هرکاری میکنم راضی نمیشه او آر اس بخوره ..الآنم استامینوفن خورده روی پاهام خوابه ..خودمم حالت تهوع دارم نمیدونم ویاره یا همین ویروس جدید .

دیروز خانم دکتر بهم گفت کفش و کت و کلاه پسرتون دربیار تا وزنش رو اندازه بگیرم بهش میگه کوکو نه کوکو نه ( یعنی کفشهام در نیار ) .

هنوز به کسی راجب بارداریم نگفتم دیروز خیلی حالم بد بود پسرمم اینطور بود و مادرشوهرم و دامادش و نوه اش تا ساعت یازده شب اینجا بودن دیگه پذیرایی با همسرم بود چون من تو اتاق بودم و پسرم روی پاهام و خودمم سردرد بدی داشتم

این روزهای من

چند روزه متوجه شدم وقتی توی غذا فلفل باشه پسرم نیمه شب حالش بد میشه و تا محتویات معده اش رو بالا نیاره خوب نمیشه بعد فرداش هم اسهال شدید میگیره این هفته باید ببرم چکاپ کلی ازش بگیرم 


بیبی چک زدم مثبت شد هنوز برای آزمایش بتا نرفتم این هفته میرم که مطمعن بشم زود نرفتم همچنان درد دارم و حس میکنم می‌خوام پریود بشم اما استراحت هم نمیکنم 

گل پسرم هر روز کلمات جدید یاد میگیره اسب حیوانات رو میاره میگه مامی اشب ( اسب ) یا جایی بریم بز میبینه خیلی راحت میگه بز میگم بز چی میگه اونم میگه مع مع 

 برای لباس پوشیدن خودش انتخاب می‌کنه چی بپوشه اسباب بازی ها رو از تو کمدش در میاره ماشینها رو ردیف می‌کنه و در آخر فقططط با کامیون یا سایپایی که همه جای اون شکسته شده بازی می‌کنه 

به دمپایی و جوراب و حتی ماشین میگه کوکو ( هر چیزی به پا مربوط بشه کوکو میگه ) امکان ندارد وسیله ای به کسی بده بازی کنه اما خیلی راحت با بقیه ارتباط برقرار میکنه 


عاشق فلافل ؛کتلت؛ سیب زمینی سرخ شده؛ لوبیا ( خوراک لوبیا یا حتی توی قورمه ) میگو ( بقول خودش گاگو) کیک (گاگا) و صد البته لیموشیرین هست