خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

خسته ام خدا

این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش


همین بس که :


نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است


با تیغِ کُند

......................................................................................


امــروز
دلــم تنگ دیــروزی است
که میگفتــی :
“فردایــت را می ســـازم …”

...............................................................................

.
تمام تنم میلرزد…
از زخمهایی که خورده ام..!!
من از دست رفته ام…شکسـ ــ ـ ـته ام
می فهمی؟؟
به انتهای بودنم رسیده ام
اما…!
اشــــــک نمیریزم
پنهان شده ام پشت
لبخـــندی که درد میــــکند