خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

خستگی ؛واکسن سینوفارم

حس خستگی بیش از حد دارم از شلوغی و سر و صدا متنفرم بدم میاد جایی برم و از طرفی از خونه نشستن خسته ام از کار همسرم خسته ام اینکه صبح که خوابم می‌ره و شب که خسته ام میاد اینکه بخاطر کارش و کرونا جایی نمیریم 


پنج شنبه شب واکسن سینوفارم زدیم این پست رو امروز که دو شنبه ست منتشر میکنم 

من و همسر در حال تماشای سریال افرا از شبکه یک بودیم پسرکم کنارمون نشسته بود هر چیزی رو چند بار میپرسید این چیه گوش رو‌سه بار پرسید و الان یاد گرفته گوش خودش رو میگیره و میگه گوش بعد می‌خنده میگه پا پا پا ...من هر کلمه رو چند بار میگم تا تکرار کنه اونم چندبار میگه 

یک هفته ست سردرد دارم و خیلی کم خوب میشه دوباره با سردرد بیدار میشم با پسرکوچولوم صبحانه میخوریم و اسباب بازی هارو جمع میکنم میبرم تو اتاق خودش تا بازی کنه بعد هم میریم‌سراغ غذا پختن 


هنوز روی زمین تشک میندازم می‌خوابیم پسرم عادت کرده باید موقع خواب دستم زیر سرش باشه و بهم بچسبه تا بخوابه خب طبیعیه اما باید یه راهی براش پیدا کنم تا بتونم اتاقش رو جدا کنم .


مراحل پوشک گرفتن

این روزها بخاطر وضعیت کرونا و صد البته گرمای اینجا طبق معمول خونه نشین هستم ( البته هوا خنک هم باشه باز بخاطر شغل همسر جان خونه نشینم فقط جمعه ها خونه ست بقیه روزها صبح می‌ره شب میاد ) و برای خودم یه کار جدید تراشیدم پسرجانم از پوشک بدش میاد هر بار من با کلی بدو بدو و عزیزم جونم و گاهی داد و گل پسر هم با جیغ و گریه و فرار باید این پروسه پوشک کردن رو طی کنیم و بخاطر همین گاهی پوشک رو نمی‌ذاره خوب ببندم یا جدیدا یاد گرفته دستش رو می‌بره زیر شلوارش و چسب پوشک رو باز می‌کنه این طوری میشه که پوشک یه طرفی میایسته و لباس رو کثیف می‌کنه منم در طول روز تا اونجایی که بتونم از شورت آموزشی استفاده میکنم و اوایل پنج دقیقه یکبار بعد  ده دقیقه و دیشب یه ربع یکبار شده میبرمش تو حیاط میگم جیش کن اونم غش غش می‌خنده میگه جیش و بعد از هربار موفقیت چون من بهش میگم آفرین پسر گلم اونم برا خودش می‌خنده و دست میزنه اینم بگم شیلنگ آب هم بی تاثیر نیست چون باااااید با شیلنگ بازی کنه هنوز برای دفع مدفوع موفق نشدم و نمیدونم چه راهکاری باید انجام بدم ساعت‌هایی که احتمال میدم زود پوشک میکنم 


براش توالت فرنگی بچگانه یا بعبارتی همون قصری رو خریدم اما میترسم هنوز تشخیص نده و روی هر صندلی یا مبل بشینه و خراب کاری کنه ...وقتهایی که پوشک نمیکنم کیف می‌کنه دارم یادش میدم جیش داره بهم بگه خدا کنه زود یاد بگیره چون وقتی پوشک میشه با یکبار ادرار و اگه دفع هم داشته باشه زود کل بدنش تا پشتش میسوزه خیلی هم پماد و روغن میزنمش اما باز فایده ندارد.


خداروشکر خونه باغی که پدرم در حال ساخت بوده رو به اتمامه فقط سیمان کف پذیرایی و سفیدکاری مونده و اگه خدا بخواد فکر کنم هفته ی بعد باید برای شست و شو بریم چند ماهه مشغول ساخت هستیم و من فقط یکبار رفتم روستا هم بخاطر کرونا جایی نمیریم و هم وقتی میبینم داداشم نیست این روزها رو ببینه وقتی میرم تو باغ حس میکنم کسی داره جگرمو تو مشتش له میکنه .