خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

خونریزی

دیروز رفتم مطب دکتر تا هم جواب آزمایشها رو ببینه هم برای درد سینه بگه چکار کنم برای درد سینه گفت اصلا هیچ دارویی نمیشه بخوری چون بارداری گفت سوتین تنگ بپوش و اگه خیلی درد کرد دوش آب گرم بگیر اما اصلا نذار پسرت دیگه از این سینه شیر بخوره چون باز از مغزت دستور  تولید شیر میاد و شیر خشک نمیشه 

گفت کم خونی داری ویتامین دی پایینه و قندت نزدیک مرزه اگه رعایت نکنی ممکنه دیابت بارداری بگیری و بطور عجیبی هر ثانیه هوس شربت خنک میکنم 

همچنان سردرد دارم دیروز سردردم شدیدتر شد با حالت تهوع و بدنم یخ بود اما از گرما داشتم میسوختم با بالا آوردن بهتر شدم پسرمم کنارم بود می‌گفت ماما ماما یعنی بیا پیشم بغلم کن یه لحظه نزدیک بود داد بزنم اما خودمو نهیب زدم گفتم خاطره ساکت امیررضا فقط یک سال و نیمه هست و چند ساعته بغلش نکردی براش امنیت بیار با داد بچه ازت دور میشه ...صورتمو شستم نشستم کنارش بغلش کردم روی پام نشست سرش رو به سینه ام چسبوند و نگام کرد لبخند زد گوشیم بهم داد به زبون خودش بهم میگفت برام پیام اومد چند دقیقه ای تو حیاط بودیم اما تهوع من بند نمیومد حس کردم چیزی ازم خارج شد فکر کردم ترشح هست و طبیعیه اما بعد از نیم ساعت که بهتر شدم رفتم دستشویی دیدم ای داد خونریزی دارم سریع رفتم بیمارستان برام سرم و آمپول نوشتن تا تهوعم رفع بشه و واقعا آب روی آتیش بود و خوب شدم اما تا الان هم سردرد رو دارم برای خونریزی شیاف برام نوشت و بهتر شدم 

دکتر شیفت و ماما هم دقیقا بهم گفتن لباس زیر تنگ بپوش تا شیرت قطع بشه تو نت خونده بودم بعضیا رد کردن بعضیا تایید و من دو روز آخری همین کارو کرده بودم از دیروز غروب حس کردم سینه ام سبک‌تر شده اما دکتر بهم گفت ممکنه عفونت کنه برام دارو نوشت اگه قرمز شد بخور.

امروز رو کلا دراز میکشم پسرم هنوز خوابه چون تا ساعت نزدیک چهار و پنج صبح بیدار بود و در آخر روی پام خوابید.



نظرات 3 + ارسال نظر
تمشک سه‌شنبه 22 تیر 1400 ساعت 13:04 https://mahbubedelam.blogsky.com

ای جانم، الهی خدا هم به خودت هم به این پسرک نازدونت صبر بده و توان تحمل عزیزم
خدا اون شکوفه کوچولی توی دلتم حفظ کنه
قوی باش تموم میشه

ممنونم از دعای خوب و حیرت فدات بشم

مینا سه‌شنبه 22 تیر 1400 ساعت 10:54

عزیزم خوبی؟ امیدوارم بهتر شده باشی
کار خوبی کردی دکتر رفتی اینطوری خیالت راحته

والا فعلا خونریزی و درد دارم تا دو هفته ی دیگه نوبت دکتر دارم

ویرگول پنج‌شنبه 17 تیر 1400 ساعت 19:00 http://Haroz.blogsky.com

بیشتر مواظب خودت باش خانومی
ایشالا که این دوران رو راحت پشت سر می گذاری

فدات گلم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.