خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

بارداری ناخواسته

پسرکم هنوز یک سال و نیمه اش هم نشده و باردارم عذاب وجدان زیادی دارم اصلا نمیتونم درک کنم کسی رو بیشتر از پسرم دوست داشته باشم 

نظرات 5 + ارسال نظر
فرزانه چهارشنبه 23 تیر 1400 ساعت 12:01

یه لحظه شوکه شدم دیدم نوشتی بارداری خاطره جان!
فکر کردم وبلاگ را اشتباه اومدم
ولی به نظرم اگه قصد داشتی دو تا بچه داشته باشی الان بهترین زمانه ! هر چی اختلاف سنی کمتر باشه بهتره !
بهت تبریک میگم بخاطر شهامتت ! من که اصلا حتی نمیتونم به بچه دوم فکر کنم با این شرایط مملکت!
الهی قدمش خیر باشه براتون

نه درست اومدی
شرایط مملکت رو که نمی‌توانیم درست کنیم من یکی مهاجرت هم نمیتونم کنم پس حداقل بفکر بچه ام باشم تنهایی نکشه از تک فرزندی بدم میاد و راستش میترسم ...از وقتی برادرم فوت شده میترسم
فدات

تمشک یکشنبه 6 تیر 1400 ساعت 11:37 https://mahbubedelam.blogsky.com

عزیزم
مبارکههههه
میفهمت، اینکه عذاب وجدان داری ولی سخت نگیر به خودت، وقتی دوسال دیگه دنبال هم میدون و از ته دل میخندن و جیغ میکشن ، تو هم عشق عالم رو خواهی کرد بانو جان
درضمن هیچکس قرار نیست توی دلت جای اون یکی رو بگیره، قراره دلت به اندازه دوتاییشون بزرگ بشه
حسابی لذتش رو ببر از این لحظات و حاسبی با بزرگه صحبت کن و آمادش کن، نگو کوچیکه به قدر خودش میفهمه،پسر بزگه من هم تقریبا هم سن بچه شما بودسر دومی و وقتی برادرش دنیا اومد میدونست که چی قراره بشه و ما اصلا بدخلقی و حسادت و... نداشتیم

ممنونم تمشک جان.چقدر کامنتت به دلم نشست آرومم کرد منم باید از الان پسرم رو آماده کنم.

مینا چهارشنبه 2 تیر 1400 ساعت 08:38

مبارکه عزیزم قدمش پر خیر باشه براتون
اگه بچه ی دوم میخواستین که خوب خیلیم خوبه هر چی اختلاف سنی شون کمتر باشه برای خودشون بهتره.
شاید به شما یکی دو سالی سخت بگذره ولی به جاش باهم بزرگ میشن و هم بازی.
بچه دومم هم حسابی جای خودشو تو دلت باز میکنه نگران نباش
به خودت روحیه بده و حواست به خودت باشه الان هم شما تغییرات هورمونی داری (که خب اثر داره توی روحیه ت اگه بهش آگاه باشی راحتتر این دوران میگذرونی) .هم پسرک داره وارد مرحله جدیدی میشه که شاید یکم لجباز و بازیگوش بشه که هر دو نرماله فقط هم از دوران بارداری خودت لذت ببر هم پسرک از کودکیش . این روزها با همه ی سختی هاش شیرینن و دیگه تکرار نمیشن. پس بجای نگران بودن از آینده ای که مشخص نیست از حال لذت ببر.

ممنونم مینا جاناره کلا من و همسر از تک فرزندی بدمون میاد اما الان اصلا فکرشو نمی‌کردم باردار بشم پسرکم چون شیرم کم شده نق میزنه دفعات شیر دادن رو کم کردم تا از شیر بگیرمش و عذاب وجدان رهام نمیکنه.
همسرم هم حرف شما رو میزنم و میگه بهتره با هم بازی میکنن و پسر کوچولو تنها نیست

ویرگول دوشنبه 31 خرداد 1400 ساعت 19:20 http://Haroz.blogsky.com

اگر بچه دیگه ایی در کل می خواستین داشته باشین که خیلی خوبه
پسرک کوچولو تنها نمی مونه
چرا عذاب وجدان آخه عزیزم؟ مگه پدر و مادرهای ما چند تا بچه نداشتن؟ همه انگشتهای یک دست عزیزند. کم کم اوضاع رو به راه میشه
خیلی مبارک باشه

من عاشق بچه هستم و تک فرزندی رو قبول ندارم .نمیدونم چطور بگم دوست دارم تمام وجودم فقط مال پسرم باشه
ممنونم عزیزم

سمانه دوشنبه 31 خرداد 1400 ساعت 12:31 http://weronika.blogsky.com

این حس کاملا طبیعیه
و بعد از دنیا اومدن نی نیت کاملا ملموس می شه برات
بدون اینکه از میزان محبتت به پسرت کم شده باشه
بچه دوم رو هم به همون میزان دوست خواهی داشت

خیلی زیاد ناراحتم شیرم خیلی کم شده بشدت بهم وابسته ست و نق میزنم غذا نمیخوره سردرگمم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.