خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

پسر کوچولوی سه ماهه ی من

پسرم هفتم اردیبهشت سه ماهه شده کاملا می‌دونه اسمش چیه وقتی صداش میکنیم زود واکنش نشون میده و به طرف صدا می‌چرخه گاهی اوقات محکم لپاشو میگیرم دردش میاد لبای کوچولوش جمع می‌کنه تا گریه کنه بهش لبخند میزنم بوسش میکنم و می‌خنده موقع شیر خوردن گاهی اوقات بازیش میگیره می‌ذاره دهنش زود درمیاره می‌خنده

اگه بهش نگاه نکنم آروم میمونه نگاهم می‌کنه تا بهش نگاه میکنم می‌خنده و دست و پا میزنند ..دستاش رو میمکه و روی اعصابمه لثه گیر داره اما یادم می‌ره بذارم تو یخچال خنک بشه.


وقتی همسر میاد خونه اینقدر دست و پا میزنه و صدا در میاره طاقت ندارم تا همسرتان دوش بگیره و بیاد بغلش کنه تا یک ساعت باید باهاش حرف بزنه و گل پسری هم بخنده .


شب نشینی رفتیم خونه ی مادرشوهر و اصلا تحویل نگرفت خواه شوهر پسرم رو بغل کرد گفت بیا عمه ببینم بوی خوش میدی مامانت بهت میرسه یا نه بعد گفت خاطره اصلا ماساژش میدی چطور ماساژ میدی واااای من دخترم رو اینقدرررر عالی ماساژ میدادم کیف میکرد بعد از لباسهای گل پسر ایراد گرفت که لباس خونگی تنش کن و این لباسها چیه تن پسرمون کردی اذیت میشه یه اخلاق بدی که دارن اینه که اسم پسرم رو درست تلفظ نمیکنن بهش میگن امیرووو همینطور میکشن هر چی بهشون میگم نمیفهمن می‌خوام دفعه ی بعد کاملا جدی بگم و تذکر بدم


قبلا گفته بودم که مادرشوهرم و دخترش در ظاهر بخاطر کرونا رعایت میکنم اما هر شب خونه های همسایه ها هستن یا میرد خرید طلا و لباس بعدشم مستقیم میان خونه ی ما یا بابام اینا و این رفتارشون عصبیم می‌کنه ما هیچ جا نرفتیم کسی هم خونه ی ما نمیاد اما مادرشوهرم رعایت نمیکنه.

نظرات 2 + ارسال نظر
مینا سه‌شنبه 16 اردیبهشت 1399 ساعت 11:16

چون گفتین خانواده همسر میرن خونه خانوادهی شما برام سوال بود! الان متوجه شدم که همسایه ان.
ممنون از توضیحت

خانواده ی همسرم براشون مهم نیست کجا برن فقط جایی باشه مفت بخورن
خواهش میکنم

مینا یکشنبه 14 اردیبهشت 1399 ساعت 14:26

خدا حفظ کنه گل پسرتو
شما با همسرتون نسبت فامیلی هم دارین؟

ممنونم...نه کاملا غریبه و همسایه هستیم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.