خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

تعیین تاریخ زایمان

سه چهار روز گذشته سخت ترین روزایی بود که داشتم یهو بدنم شروع به خارش کرد اول فکر کردم طبیعیه اما وقتی سه روز طول کشید و اینقدر با کف دست یا سر انگشتام محکم دست و پاهام رو میخاروندم که پاهام کبود شدن از طرفی هم بخاطر سرماخوردگی و گرفتگی بینی یه بالش پَری بزرگ زیر سرم گذاشتم دیدم راحت بودم اما از فرداش گردنم رگ به رگ شده بود طوری درد میکرد که اصلا نمیتونستم بشینم یا سرمو تکون بدنم و دیروز از دردگردن و خارش بدن گریه میکردم به دکتر جان زنگ زدم گفت بیا مطبم تا بهت دارو بدم وقتی گردنم و دستهام  رو دید گفت چطور تونستی سه چهار روز تحمل کنی برای خارش دوتا پماد داد ترکیب کنم که دسنش درد نکنه انگار آب روی آتیش بود تا استفاده کردم خارش کم و کمتر و بعد هیچ شد برای گردن هم پماد و آمپول دیکلوفناک و یه قرص ریزی داد و دیشب راحته راحت خوابیدم تا صبح حتی برای اب خوردن هم بیدار نشدم


دکتر برای هفتم بهمن که سی و هشت هفته میشم  تاریخ سزارین زده گفت از ساعت دوازده شب ششم بهمن دیگه حتی اب هم نخورم و پمپ درد بخرم تا کمتر درد حس کنم ...همسر دل تو دلش نیست تا بهمن ماه برسه 


دیشب همسر جان و برادر جان تخت و کمد اتاق بچه رو چیدن البته فقط در حد چیدن و بقیه کارها و گذاشتن لباسها و وسایلش امشب با خودم و خواهریه و همسر هم میخوادفرشهای جدید رو پهن کنه .


خانواده ی همسر برای تعطیلات عید میخوان برن دُبی و شرایط زندگی اونجا رو بررسی کنن همسر مخالفه میگه با طناب پوسیده ی برادر بزرگه اش خودشون رو بدبخت نکنن و نیازی نیست برای سفر به دُبی برن 

برادر همسر یک ماهه رفته اونجا هفته ی اول که خمار بود و کار نکرد بعدش رفت سرکار و تا الآن بیست و شش میلیون به حساب همسر فرستاده تا باقی پول ماشینش رو بده و بقیه هم براش نگهداره تا خودش برگرده ایران ...

تازه این مقدار مبلغی از کارکردشه و بیشترش رو همسرش همونجا نگه داشته نمیدونم اونجا چکاری انجام میده که اینقدر درآمد داره آخه مشکوکه این همه حقوق تو کمتر از یک ماه.


روز دوشنبه ۲۴ دی ماه رفتیم آتلیه و عکس بارداری گرفتیم چند تا ایده و ژست از نمونه کارهاش بهم نشون داد گفت این مدلها تک هستن انتخاب کن چشمام دراومده بود آخه نمیدونم برای عکس بارداری نیازه زن و شوهر لخت بشن و فقط با لباس زیر عکس بگیرن‌ نمیدونم چطور مرد روش شد جلوی عکاس خانم لخت بشه و با توجه به عشوه های اون عکاس جلوی مردها چطور اون زن اجازه داد همسرش لخت بشه...



نظرات 5 + ارسال نظر
نمکی جمعه 4 بهمن 1398 ساعت 00:19 http://zendegie-shahrivari.blogfa.com/

منم تو فکر عکس بارداری بودم اما آنقدر سنگینم که دارم بیخیالش میشم... و هم اینکه من زیاد اهل عکس نیستم

حتما حتما برو تا نرفتی تو ماه نهم برو ...اگه اشتباه نکنم الان هشت ماهه شدی ...منم زیاد اهل عکس نیستم مثلا دیروز بیرون بودیم فقط یه دونه عکس گرفتیم اما بنطرم برو عکس بارداری بگیر

سرخی خانوم جمعه 27 دی 1398 ساعت 11:05 http://Www.sorkhikhanoom.blogfa.com

سلام عزیزم. پماد جذبش کمتر هست ولی بهتره که استفاده نکنی. تنها مسکنی که ما تو بارداری توصیه می کنیم آستامینوفن هست. تا اونجایی که امکان داره سعی کن دوا استفاده نکنی مخصوصا دواهای درد مثل دایکلوفنک و بروفن. نه قرصشون نه آمپولش.
chlorphenamine انتی هیستامین که برای حساسیت بهت دادن... اون اونقدر مشکلی نداره ولی دوای درد رو اصلا استفاده نکن عزیزم.
شرمنده من وقتی کامنت رو فرستادم اصلا حواسم نبود که اسمم کامل نیست. اگر سوالی داشتی می تونی برام تو وبلاگم کامنت بزاری البته الان سال هاست که دیگه نمی نویسم.

امیدوارم که درد گردنت به زودی خوب بشه و نیازی به مسکن نباشه. خیلی مواظب خودت باش.

درد رو تا جایی که بشه تحمل میکنم تا پمادش هم استفاده نکنم البته بیشتر این آمپول و قرص رو دکترم تجویز کرد گفت تا هفتم بهمن سرماخوردگیت خوب بشه تا بعد از سزارین سرفه یا عطسه نکنی برات خوب نیست.

ممنونم بابت مهربانیت گلم

سحر پنج‌شنبه 26 دی 1398 ساعت 16:17 http://delgirams.blogfa.com

سلام خواهش میکنم عزیزم..
اره با دو لایه نمد خوب وایمیستن.. زرافه رو خریدیم، عددها رو خودم درست کردم☺
منم سعی کردم چشمها رو بدوزم ولی نتونستم خوب از اب دربیارم

سلام عزیزم
اتوبوس رو امتحان میکنم ببینم خوب میایسته ...میخوام الگوی اندازه گیری قد بدوزم فعلا گردنم و دست چپم بی حسه و درد میکنه
من دوختم بنظرم خوب شده

سرخ پنج‌شنبه 26 دی 1398 ساعت 03:30

سلام خاطره جان. عزیزم سعی کن این ماه های آخر بارداری از دوا مخصوصا دایکلوفنک و بروفن استفاده نکنی.. ماه های آخر بارداری خیلی حساس هستن. اصلا قصدم این‌‌ نیست که برات نگرانی ایجاد کنم کلی به عنوان یه داروساز وظیفه خودم دونستم که بهت بگم. برای درد گردن از حوله داغ یا کیسه اب داغ میتونی استفاده کنی. با آرزوی بهترین ها

سلام گلم برای گردن هم حوله ی داغ و هم دوش آب گرم و کیسه ی آب داغ هیچ اثری نداشت دردش میزد به دست راستم و عملا دستم رو حتی تکونم نمیتونستم بدم
یعنی پماد دیکلوفناک هم به گردنم نزنم؟ آمپول کلرآمین فنیر یه چنین چیزی بود

ممنونم بابت توضیحاتی که بهم دادی

سحر پنج‌شنبه 26 دی 1398 ساعت 01:19 http://delgirams.blogfa.com

سلام خاطره جون.. انشاا.. به سلامتی نی نی خوشگلت رو بغل بگیری..
وا چه عجیب...!!! حالا میگیم زن لخت بشه که شکمش بهتر معلوم بشه مرد دیگه چرا؟؟؟؟!!!

لام عزیزم ..ممنونم ان شاالله

والا زنه همه جاش معلوم بود واقعا درک نکردم چطور میتونن اون عکس رو بعد به دیوار اتاق بزنن

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.