خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

فرش جدید

فرشمون رو دیشب تحویل دادن تا دیدمش قبل از اینکه باز کنیم گفتم این با فرش من مطابقت نداره گفت خانم من فقط تحویل میدم حتی اگه پاره هم باشه من نمیتونم ببرم و باید با شعبه ای که سفارش دادید تماس بگیرید خلاصه که فرش من کرم رنگ داشت و فرش جدید سفیدرنگ داشت دیگه دیشب رفتیم همون شعبه گفتن عکس فرش خودتون رو بفرستید ببینیم میشه همون فرش اطمینان براتون سفارش بدیم اگرم نشد فرش اتاق بچه ببرید گفتم باشه و فعلا منتطریم تا بهمون اطلاع بدن.


امروز از درد معده و بی خوابی و آرزوی خواب داشتن اشکم در اومد ساعت سه نصفه شب بیدار شدم نخوابیدم تا دو ظهر امروز  ظهر خواستم بخوابم به پهلوی چپ دراز کشیدم نی نی هی محکم لگد میزد انگاری که بهش فشار میومد دیدم تازه معده ام کمی آروم شد و خوابم گرفته بود دیگه گفتم بچه چته بذار بخوابم اروم شد و فقط نیم ساعت تونستم بخوابم.


نمیدونم این خانمهای جینگیلی چطوری ناخن میکارن یک ماهه ناخن کوتاه نکردم حس میکردم کثیفم و مرتب دستامو میشستم حمام کردم بعد ناخن کوتاه کردم واقعا آروم شدم.

برادر شوهرم پیام داد خاطره مامانم چند روزه نیست تو نمیخوایی منو برای شامی یا ناهاری دعوت کنی گفتم اولا که برادرت ظهرها نیست ثانیا مامانت که همیشه در سفره منم که شام و ناهار خونه ی مامانمم پس نمیخوام دعوتت کنم

نظرات 3 + ارسال نظر
فرزانه شنبه 11 آبان 1398 ساعت 12:18 http://khaterateroozane4579.blogfa.com/

وای نی نی منم چند روزه خیلی سفت لگد میزنه . اونقدر که گاهی جیغم درمیاد
عجب برادر شوهر پررویی ها !!

یهویی یکی محکم لگد بزنه خیلی بده تو اوج خوابم با لگدهاش بیدار میشم
خیلی پرروست

ترانه جمعه 10 آبان 1398 ساعت 18:19 https://daftare-zendegiye-man.blogsky.com/

یعنی خوشم میاد انقدر میزنی تو پرش از روش کم نمیشه

اصلا کم نمیشه

دریا پنج‌شنبه 9 آبان 1398 ساعت 20:08

بگو برو خونه نامزدت

اگه باز گفت اینو بهش میگم
اگه یکبار بگم بیاد دیگه عادت میکنه و راحتم نمیذاره

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.