خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

علایم زایمان زود رس

این یک هفته کمردرد شدیدی داشتم روز جمعه  وقتی دراز کشیده بود با هزار درد و بدبختی میتونستم پامو تکون بدم جابجا شدنم که مصیبتی بود شکمم کاملا سفت بود با دراز کشیدن چند ساعته بهتر شده بودم اما تا یه کم مینشستم باز کمردرد میگرفتم دیشب شکمم رو با روغن زیتون ماساژ دادم اما تا نزدیکهای ساعت چهار صبح از کمردرد و پا درد نخوابیدم دوستم ماماست امروز علایمم رو بهش گفتم و اونم گفتم حتما تا عصر برو پیش دکترت شیاف یا آمپول برات تجویز میکنه


با مامانم رفتیم مطب دکترم و گفت همه ی اینا علایم زایمان زود رسه سه تا آمپول برام نوشت که هفته ای یکبار تزریق بشن با قرص هیوسین و گفت فقط برای دستشویی بلند میشی غذات هم توی رختخوابت میخوری گفت خاطره خیلی زحمت برای این بچه کشیدی کمی تحمل کن تا ان شاءالله زایمان کنی بغلش کنی  به مامانم گفت زن دایی باید بهش رسیدگی کنی اصلا نباید بلند بشه فقط دراز بکشه


بعد گفت وزنت بهتر شده و برو بخواب تا نی نی رو چک کنم همه جای گل پسری رو به مامانم نشون داد صدای قلبش رو برام گذاشت . 


توی مسیر برگشت گفتم خدایا خودت با معجزه این بچه رو بهم دادی پس به خودت میسپارم و برام نگهش دار .


حالا بعد تو دفتر خاطرات بارداریم اینارو براش مینویسم

نظرات 1 + ارسال نظر
ترانه پنج‌شنبه 28 شهریور 1398 ساعت 02:49

خدایا خودت پسر کوچولومون رو حفظش کن

آمین ترانه ی مهربونم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.