خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

هر دم از این باغ بری میرسد

دیروز با همسرم آزمایشها رو بردیم متخصص داخلی ببینه و نظر بده خوشم اومد از دکتره تمام آزمایشها رو با دقت نگاه کرد از اون دکترهایی نبود که سرسری نگاه کنه و بفکر بیمار بعدی باشه تا مراجعه کننده ی بیشتری نصیبش بشه.


دکتره سنش بالا بود یه آقای خوشگل و سفید و ملوس به همسرم گفتم دیدی چه خوشگل بود گفت خیلی تازه چشم ابی هم بود


دکتره با صبر و حوصله آزمایشها و سونوی کبد رو نگاه کرد گفت با عرض شرمندگی باز باید آزمایش خون بدید گفتم چرا گفت تعجب میکنم همکارام دیدن توی این آزمایشها چیز زیادی دستگیرشون نشد اما چرا برات آزمایش هپاتیت ننوشتن اون لحظه به شوهرم نگاه کردم بغض گلوم رو گرفت گفتم دکتر قبل از ازدواج ازمایش هپاتیت دادیم سه ماهه ی اول بارداری هم آزمایش دادم گفت میدونم اما اون آزمایش به سه ماهه ی اول مربوط میشد ممکنه بر اثر کبد چربت هپاتیت گرفته باشی 


گفتم دکتر اگر هپاتیت باشه درمان داره من اصلا هیچ مطالعه ای راجب هپاتیت ندارم برای جنین مشکلی داره؟ اون لحظه هیچی از درسهای زیست شناسی که خوندم یادم نبود اصلا ذهنم خالی شده بود گفت دخترم هپاتیت انواع مختلف داره نترس ان شاء الله که هپاتیت نیست اما این آزمایش رو بدی خیال خودتم راحتتره 


ترس تمام وجودم رو گرفته دکتر هم فهمید همسرم نگام کرد وقتی دید چهره ام خسته ست گفت آقای دکتر من میدونم از این لحظه دیگه خانمم آرامش نداره و ترسید بهش حق میدم چون تا قبل از بارداری مشکلی نداشت و فقط بخاطر یه سردرد معمولی بردمش دکتر گفتم بارداری درد نکشی اما هنوز یک ماه نشده که هر روز پیش یه متخصص میریم و هر دکتری هم یه حرفی بهش میزنه میترسم کم خونی بگیره غذا هم که فقط ماست و خیار و گوجه یا نهایتش یه تکه سینه ی مرغ کبابی یا آبپز بدون هیچ مزه ای میخوره 


دکتر گفت میدونم و بهتون حق میدم اما این آزمایش ضروریه و تا ده روز هم نیستم  بعد جواب رو بیار تا نظرمو بگم بهم گفت گوشت قرمز و میگو نخور گوشت قرمز چربه میگو هم تو بارداری ضرر داره اما هفته ای دو بار ماهی بخور تا میتونی سالاد و میوه بخور ....اول شهریور میرم پیش دکترم و بهش میگم از این دکتر به اون دکتر رفتن خسته شدم 


دوست دارم برای نی نی چیزی بخرم اما پاهام یاری نمیکنن و میترسم بخرم اینقدر دکترها گفتن پرخطره که ته دلم خالی شد روحیه ندارم جایی برم و حقیقتش جایی رفتن هم پول نیاز داره کل پس اندازمون رو تو این یک ماه خرج کردم از بس آزمایشگاه و دکتر هزینه کردم دیگه دیروز از برادرم پول قرض گرفتم به لطف دولت به ظاهر مسلمانمون بیشتر داروها آزاد هستن مثلا قرص استامینوفن یا رانیتیدین یا ویتامین ای آزاد حساب میشن و دکتر الکی یه برگ از دفترچه رو خراب میکنه و دارو مینویسه....


باز هم میگم توکل به خدایی که در این نزدیکی ست 

نظرات 2 + ارسال نظر
انسان سه‌شنبه 22 مرداد 1398 ساعت 15:01 http://1398siyah.blogsky.com

کم خونی عزیز من

نبودم هر سه ماه یکبار آزمایش کم خونی و ویتامینها رو میدم الآن کم خون شدم
اگر مشکل کم خونی باشه که خوبه

فرزانه سه‌شنبه 22 مرداد 1398 ساعت 11:31 http://khaterateroozane4579.blogfa.com

عزیزم انشالله که مشکلی نباشه . توکلت به خدا باشه
رفتی ازمایش؟

ان شاالله ...بله عزیزم همون روز رفتم اما گفتن تقریبا یک هفته طول میکشه تا جوابش آماده بشه اما چون تمام آزمایشاتت رو اینجا انجام دادی ۲۶ مرداد تماس بگیر بیا جواب رو ببر

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.