خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

روز نوشت

روزها مثل برق و باد در حال گذر هستن اصلا نمیفهمیم کی به اخرای خردادماه رسیدیم ...

خودمو با آشپزی مشغول میکنم عاشق آشپزی هستم بخاطر مغازه آشپزی نمیکردم اما الآن چون صبحها خلوته راحت میتونم آشپزی کنم و لذت ببرم .پنج شنبه همبرگر خونگی اماده کردم واقعا خوشمزه بود جاتون خالی پنج شنبه اگه حوصله داشتم کالباس درست میکنم فعلا درد پا و دست بیش از حد تحملم رو کم کرده سرگیجه دارم ...از وقتی فهمیدم قندم بالاست مصرف شیرینی رو کم کردم آبمیوه و رانی و بستنی تعطیل شد فقط لواشک میخورم...


هر روز ظهر گل گاوزبان و گل بهارنارنج و پونه رو میریزم توی قوری و دمنوش معطری درست میکنم و میخورم واقعا خوش عطر میشه حتما امتحان کنید ..

خیر سرم گواهی نامه دارم اما اصلا بهم ماشین نمیدن تا رانندگی کنم دارم کارهای تمدید گواهی نامه رو انجام میدم بعدش چندجلسه خصوصی میرم تا ترسم از شلوغی و ترافیک بریزه و کم کم ماهر بشم