خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

سفر به کیش

سلام .بنظرم عید امسال حال و هوای عید رو نداشت شاید چون فصل زمستان ۹۶ خانواده های زیادی توی کشورمون عزادار بودن لحظه تحویل سال فقط برای یک نفر دعا کردم و اونم فرید محبی و همسرش بودن که از ته دل دعا کردم یه خبری به همسرش بدن و دلش شاد بشه .


 تعطیلات عید فقط سه تا از شهرستانهای اطراف شهر خودمون رو رفتیم اما بعد از عید و ۱۵ فروردین با داداشم و مامانم به جزیره ی زیبا و آرام کیش رفتیم .خب هوای اونجا برای ما کاملا خنک بود فقط ظهرهاش کمی گرم بود چون ما عادت داشتیم اما بقیه ی مسافرها که از استانهای خنک و سردسیر کشور اومده بودن میگفتن وای سوختیم چقدر گرمه یه خانمی بهمون گفت تا اتاق رو تحویل بدن ساحل نزدیکه برین آفتاب بگیرین گفتم ما هر روز تو شهر خودمون آفتاب میگیریم  کلی خندید و گفت واقعا راست میگی خوشبحالتون.


کیش رو دوست داشتم اینکه با هر تیپ و ظاهری بیرون بری و کسی اصلا نگاهت نکنه یا حتی مزاحمت نشن برام واقعا جالب بود . اینکه کیف و موبایل رو به راحتی یه گوشه میذاشتیم و میرفتیم تو دریا و کسی اصلااااا به وسایلمون دست هم نمیزد واقعا واقعا برام عجیب بود آخه کافیه تو شهر ما گوشی دستت باشه موتور سوارها چنان گوشی رو میکشن که ممکنه پرت بشی اما اونجا با اینکه تو کشور خودمونه و همین مردم هستن فرهنگ ها متفاوته....گفتن قراره از سال بعد کشتی یونانی رو بردارن و امسال آخرین سالیه که کشتی یونانی توی کیش دیده میشه حالا نمیدونم چقدر این خبر رو عملی میکنن.

لباس  و پوشاک اونجا قیمتهاش با استان خودمون فرقی نداشت تازه بعضی پاساژها گرون تر از اینجا هم میدادن تعجب میکردم بعضیا اونقدر خرید میکردن که مجبور میشدن باز چمدان بخرن برای وسایلشون 

چون خودم دوست دارم فقط استانها و شهرهای مختلف رو ببینم با فرهنگها و برخوردشون آشنا بشم غذاهاشون رو تست کنم و اگر سوغات سنتی داشتن برای خونه و تزیینات بخرم کلا سفر که میرم توی کل شهر و پاساژهاش که میرم اصلا چیزی نمیخرم فقط نگاه میکنم اگرم خرید کنم فقط یکی دو تکه نه بیشتر .


انشاالله و به امید خدا این هفته خواهرم زایمان میکنه و اولین نوه ی ما بدنیا میاد انشالله بچه سالم باشه و زیر سایه پدر و مادرش بزرگ بشه ....سیسمونی براش خریدیم اما فقط تا چند ماه اول رو خریدیم بالاخره پدر و مادر دوست دارن خودشونم یه چیزی بعدا برای بچه شون بخرن و بنظرم چشم و هم چشمی اصلا درست نیست مگه بچه ای که تازه بدنیا اومد چند دست لباس میخواد خودمون رو توی این چیزها غرق نکنیم که تا پلک بزنیم میبینیم جوانی و عمرمون هدر رفته .


آرزو میکنم حال دل دوستام خوبِ خوب باشه و امسال سال خوبی براتون باشه شما هم برای من و آرامشم دعا کنید 


تو کیش درختی بنام درخت آرزوها بود اولین درختی که توی کیش کاشته شد برام جالب بود اونجا هم بند سبز به درخت بسته بودن تا حاجت بگیرن .

نظرات 1 + ارسال نظر
ترانه پنج‌شنبه 6 اردیبهشت 1397 ساعت 19:08 http://daftare-zendegiye-man.blogsky.com

همیشه به گردش عزیزم.
ایشالا خواهرت به سلامتی زایمان میکنه و با اومدن کاکل زریش شادی و خوشی خونتون سرازیر میشه.

ممنونم عشقم
انشالله و ممنونم عزیزم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.