-
در هم نوشت
شنبه 8 تیر 1398 19:39
کلاس خیاطی تمام شده کمر درد شدیدی گرفتم دکتر گفته تا آخر تیر ماه باید استراحت کنی مادرشوهر م گاهی اوقات عصرها میاد پیشم چون نمیتونم بهش سر بزنم میگه بیکار بودم گفتم حداقل پیش خاطره بشینم .... حوصله ام سر میره کنترل ماهواره و تی وی رو میگیرم دستم شبکه های ایران و ماهواره رو یکی یکی رد میکنم ماهواره فیلمهای خوب و جذابی...
-
دوستیِ ظاهری
چهارشنبه 8 خرداد 1398 17:26
فکرم به شدت مشغوله گلو درد بدی دارم و هرکار کردم نتونستم ظهر بخوابم وبلاگها رو یکی یکی باز کردم و خاموش خوندم تقریبا هر روز و یا گاهی دو روز یکبار به وبلاگ نازلی سر میزنم اینبار به دلیلی که بیش از حد فکرم مشغوله دیر رفتم وبلاگش رو بخونم وقتی خوندم هنگ کردم سال ۹۱ یا ۹۲ بود که اولین وبلاگم رو ساختم قبلش اصلا نمیدونستم...
-
حکمت خدا .....پست شخصی
یکشنبه 15 اردیبهشت 1398 14:46
-
پررویی
جمعه 13 اردیبهشت 1398 15:39
-
میزان طرفیتِ من
پنجشنبه 5 اردیبهشت 1398 19:20
-
بازم دزد لعنتی
چهارشنبه 21 فروردین 1398 15:11
-
دزد لعنتی
جمعه 17 اسفند 1397 14:57
-
تا خدا نخواهد....( پست شخصی)
شنبه 4 اسفند 1397 09:01
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 بهمن 1397 14:58
-
کشور غم زده
چهارشنبه 21 آذر 1397 08:57
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 آذر 1397 14:55
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 19 آبان 1397 08:26
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 آبان 1397 08:34
شوهرم دوتا برادر و به خواهر داره یکی از برادرهاشو یک هفته بعد از عقد دیدم و دیگه ندیدمش با خانواده اش مشکل دارن رفت و آمد نمیکنن خواهرشم کارش طوریه از ساعت سه ظهر میره یک یا دو شب میاد بعدش تا لنگ ظهر میخوابه اینم هفته ای یا دو هفته ای یکبار میبینم یه برادر داره خدا نصیب گرگ بیابون نکنه بی نهایت بیخود و بی ادب هست توی...
-
از همه جا نوشت
چهارشنبه 2 آبان 1397 08:14
این روزها سرماخوردم طوری شدم حتی حوصله ی خودمم ندارم میرم مغازه تا حقوقی که میگیرم حلال باشه چون تمام بدنم درد میکنه میشینم یه گوشه و زیاد کار نمیکنم خانمهایی که میان خرید میکنن همونجا میمونن و حرفهای دلشون رو میگن تا سبک بشن و برن سراغ کارهای خونه و زندگیشون. یکیشون میگه همسرم زنش رو طلاق داد دو تا بچه داره بعد از...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 18 مهر 1397 12:50
دیگه اینجا نمینویسم رفتم میهن بلاگ یه وبلاگ ساختم وبلاگم تو بلاگفا تغییر آدرس دادم . http://khaterate-khatereh.mihanblog.com http://khaterate-khatereh.blogfa.com
-
نظرخواهی
جمعه 13 مهر 1397 12:58
بنظرتون توی میهن بلاگ وبلاگ بسازم یا بلاگفا؟ بلاگفا قبلا کل خاطراتمو پاک کرده میترسم دوباره بنویسم و بازم پاک کنه اگه روزی بلاگ اسکای دیگه کار نکرد یکی از دو گزینه ی بالا رو انتخاب میکنم و با همین آدرس اونجا وبلاگ میسازم .حالا هر کسی اینجارو میخونه راهنماییم کنه
-
عید قربان
دوشنبه 5 شهریور 1397 18:17
یک شب قبل از عید قربان یه ظرف کوچیک حنا آماده کردیم با خاله هام رفتیم خونه ی داماد و فامیل اونا یه جشن کوچیک گرفتیم روی هم بیست نفر هم نبودیم فرداش صبح زود بیدار شدم دوش گرفتم صبحانه خوردم و همسرم اومد رفتیم سالن آرایشگاه توی مسیر با فیلم بردار و مسول جایگاه عروس داماد هماهنگ کردم که فراموش نکنن. بین راه آهنگ گذاشتیم...
-
انسان بودن
پنجشنبه 25 مرداد 1397 15:10
خطاب به عاشقان اینک انسان بودن نشانه ی شخصیت و فرهنگ هر کسی هست تو رو خدا حتی شده در ظاهر انسان باشید یه هم نوع یه هم جنس میاد میگه پدرم که همه کسم میشه سرطان داره بعد تویی که ادعای انسان بودنت گوش فلک رو کر کرده میایی حرفِ مفتِ اضافه میزنی ؟ آخه تا کجا و تا چه سالی میخواییم بیشعوری رو رواج بدیم؟ نمیتونی خفه بشی و...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 مرداد 1397 02:16
این روزها خیلی سرم شلوغه واقعا وقت کم میارم انشالله و به امید خدا عید قربان جشن عروسی ام هست دارم جهیزیه میخرم و دندانهام رو ترمیم و از طرفی خونه رو تمیز میکنم و خرید عروسی انجام میدم آرزوی خواب دارم شوهرم و بابام و خاله ام میگن چون وقت کمه زیاد خودت رو اذیت نکن نهایتش بعد میخری میبری احتمالا اینکار رو انجام بدم خیلی...
-
دعا یادتون نره
یکشنبه 21 مرداد 1397 08:18
تو رو خدا برای پدرِ بهترین دوستم دعا کنید از دیشب که فهمیدم تا خوده صبح بیدار بودم و استرس بدی داشتم همش تو فکر نازلی بودم انشاالله خدا بهش کمک کنه و حالش خوب بشه تا خدا نخواد هیچ اتفاقی نمیافته. نازلی جان عزیزم خواهرم رفیقم همدمم توکلت به خدا باشه میدونم الآن میگی خیلی صداش کردم درِ خونه اش رو برام باز نکرد میدونم...
-
عشق
جمعه 5 مرداد 1397 14:23
سلام دوستای گلم این مدت که ننوشتم خیلی سرم شلوغ بود طوری که حتی تو گروه دوستان ناب هم زیاد آنلاین نمیشدم ...از مهرماه یه سری اتفاقات افتاد که تلخ و شیرین با هم بودن پس چون گذشتن دیگه راجبشون حرفی نمیزنم الان میخوام فقط از حال بگم و به آینده امیدوار بشم . خرداد ماه بود که دو تا خواستگار داشتم و دو راهی بدی جلوی پام بود...
-
مرورِ خاطرات
پنجشنبه 10 خرداد 1397 01:16
داخل مغازه نشستم از بیکاری زدم کانال دو و سریال بچه مهندس رو نگاه میکردم و بچه ها داشتن زی زی گولو رو نگاه میکردن در ظاهر نگاه میکردم اما ذهنم رفت به سالهای گذشته .... سالهایی که تازه تلویزیون زی زی گولو رو پخش میکرد اون موقع دفترها و لوازم التحریر مثل الآن نبود نهایت شیک بودنشون همون عروسکهای کوچکی بود که بالای...
-
سردرگمی
سهشنبه 8 خرداد 1397 15:05
خیلی سردرگمم نمیدونم چی میخوام سرِ دوراهیِ بدی قرار دارم که یه راهش اصلا مشخص نیست به چی ختم میشه و یه راه دیگه ش اولش سیاهِ مثل درون یه غار که کاملا سیاه و تاریکه نمیدونم بعدش روشن میشه یا نه دقیقا مثلِ این عکس پایین هستم. از فروردین ۹۶ حس کردم تاریخ زندگیم داره تکرار میشه یادمه اینو تو گروه دوستام گفتم بهم خندیدن و...
-
سفر به کیش
پنجشنبه 6 اردیبهشت 1397 14:38
سلام .بنظرم عید امسال حال و هوای عید رو نداشت شاید چون فصل زمستان ۹۶ خانواده های زیادی توی کشورمون عزادار بودن لحظه تحویل سال فقط برای یک نفر دعا کردم و اونم فرید محبی و همسرش بودن که از ته دل دعا کردم یه خبری به همسرش بدن و دلش شاد بشه . تعطیلات عید فقط سه تا از شهرستانهای اطراف شهر خودمون رو رفتیم اما بعد از عید و...
-
شرایط سخت
چهارشنبه 29 فروردین 1397 11:18
تو شرایط سختی گیر کردم همه ی حسهارو با هم دارم دوست داشتن ؛ عشق ؛ تنفر ؛دلتنگی ؛بیزار بودن ؛ آرزو ی مردن یا زندگی کردن . نمیدونم کدومش رو کمرنگ کنم تا آروم بشم اما فقط خدا میدونه هر لحظه دارم آب میشم رویاهای قشنگی تو ذهنم بود اما نشد که بشه امروز پا روی دلم گذاشتم و تصمیمی گرفتم که ممکنه بعدها پشیمون بشم یا شاید بگم...
-
خسته ام خدا
سهشنبه 1 اسفند 1396 14:30
این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش همین بس که : نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است با تیغِ کُند ...................................................................................... امــروز دلــم تنگ دیــروزی است که میگفتــی : “فردایــت را می ســـازم …”...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 20 آذر 1396 23:57
این روزها میرم دندانپزشکی برای چکاپ کلی دندانهام دکتر گفت باید دندان عقل کشیده بشه و چون با دفترچه ام رایگانه باید حتما اول بیمه عکس دندان رو تایید کنه خیلی دردسر داره یکی از دندانهارو کشیدم درد دیوانه ام کرد . برای سالگرد عموم از سه چهارماه قبل تا الآن فقطططط دنبال مانتو مشکی بودم درنهایت دست به دامن ترانه شدم ازش...
-
بی پولی و آبرو داری
دوشنبه 24 مهر 1396 14:25
کارتم رو میدم صاحبخونه تا بره پول خونه رو برداشت کنه زنگ میزنه میگه دستگاه کارت رو خورد مجبور شدم برم بانک ...وقتی از بانک خارج شدم یه پیرزنی که از مشتری های مغازه بود رو دیدم جلوی بانک نشسته فکر کردم خسته شده نشست تا استراحت کنه صدام کرد دخترم بیا اینجا رفتم کنارش سلام و احوالپرسی کرد فکر کردم منو شناخت عینکم رو...
-
خواستن توانستن است
جمعه 21 مهر 1396 14:40
سخت مشغول تمرین رانندگی هستم اما نمیدونم چرا میترسم شش جلسه رفتم یه روز کارم خوبه یه روز افتضاحه امروز با ماشین بابام تمرین کردم نمیگم عالی بودم اما خوب بود و لحظه ی آخر خواستم دور زدن دوفرمونه تمرین کنم عقب عقب که رفتم سپر ماشین رو کوبوندم بابام چیزی نگفت اما گفت دیگه نمیذارم تنها بری ...نیم ساعت بیشتر داشتم دور زدن...
-
خانه ی قدیمی
یکشنبه 16 مهر 1396 19:54