یادمه ابتدایی و یکبار هم راهنمایی بودم دندان درد گرفتم و دیگه دندان درد نداشتم تا ۵ یا ۶ سال قبل که بخاطر دندان عقل بود و با کشیدن اونا هم خوب شدم ولی الان دو روزه از درد کلافه ام صورتم ورم کرده چرک خشککن میخورم تا بهتر بشم و حقوق بگیریم برم کلینیک.
دو روزه همسرم خونه نیست نگهبان انبار تصادف کرده مرخصی هست و همسر مجبوره بجای اون بره بمونه از شنبه صبح که رفت فقط شبها برای ده دقیقه میاد غذا میبره و میره .
دخترکم اخرای فروردین یهو دندون جلویی اش شکست و چند تا مطب و کلینیک رفتیم و همه گفتن همه ی دندانهای بالاییش که در اومدن بخاطر شیر شب پوسیدگی دارن گفتن بچه شب که شیر میخورد خواب بود و شیر روی دندانش میموند و پوسیدگی ایجاد کرده تو شهر خودمون گفتن ۲۰ میلیون میشه اما رفتیم اصفهان و با نزدیک ۱۳ میلیون درست شدن البته دندانی که شکست چون از قبل عفونت کرده بود و متوجه نشدیم و بعد شکست فقط ریشه مونده بود و نمیشد ترمیم کرد اونو رو کشیدن و تا سن مدرسه بی دندان هست
خیلی ناراحتم که دندان جلویی رو نداره وقتی میخنده یه جوریه اما خوب دیگه میگذره
بشدت میترسم ...میترسم اطرافیانم رو از دست بدم از اسفند ماه اینطور شدم . وقتی بچه هام رو بغل میکنم میبوسم وقتی ازشون عکس میگیرم میترسم از دستشون بدم اینکه بلایی سر عزیزانم بیاد میترسم اینکه دوست و آشنایی رو از دست بدم و بدونم دیگه نمیبینمشون میترسم
میترسم بچه هام رو گمکنم فوبیای گمشدن بچه هام رو دارم میترسم گم بشن و دیگه پیداشون نکنم اون بچه ترکمن هم فوبیای منو شدیدتر کرده
دیشب چند بار بیدار شدم و خوابیدم و هر بار خواب دیدم پسرم رو گمکردم چقدر تو خواب خودمو زدم و جیغ میکشیدم گریه میکردم میگفتم حالا چکار کنم بچه ست گشنه و تشنه میشه از خواب میپریدم گیج بودم دوباره میخوابیدم و باز تو خوابم پسرم گممیشد
خیلی امروز اصرار کرد برم خونه مامانجون پیش پسرخاله اما قبول نکردم میخوام امروز کلا جلوی چشمم باشه
دخترم دلبری میکنه لباس چین چینی و لختی میاره میگه بپوش تنم بعد میرقصه میچرخه و من کیف میکنم و لذت میبرم