بشدت میترسم ...میترسم اطرافیانم رو از دست بدم از اسفند ماه اینطور شدم . وقتی بچه هام رو بغل میکنم میبوسم وقتی ازشون عکس میگیرم میترسم از دستشون بدم اینکه بلایی سر عزیزانم بیاد میترسم اینکه دوست و آشنایی رو از دست بدم و بدونم دیگه نمیبینمشون میترسم
میترسم بچه هام رو گمکنم فوبیای گمشدن بچه هام رو دارم میترسم گم بشن و دیگه پیداشون نکنم اون بچه ترکمن هم فوبیای منو شدیدتر کرده
دیشب چند بار بیدار شدم و خوابیدم و هر بار خواب دیدم پسرم رو گمکردم چقدر تو خواب خودمو زدم و جیغ میکشیدم گریه میکردم میگفتم حالا چکار کنم بچه ست گشنه و تشنه میشه از خواب میپریدم گیج بودم دوباره میخوابیدم و باز تو خوابم پسرم گممیشد
خیلی امروز اصرار کرد برم خونه مامانجون پیش پسرخاله اما قبول نکردم میخوام امروز کلا جلوی چشمم باشه
دخترم دلبری میکنه لباس چین چینی و لختی میاره میگه بپوش تنم بعد میرقصه میچرخه و من کیف میکنم و لذت میبرم
چشمانِ خیس ات را میبوسم
نازنین دلواپسِ آینده نباش
این "شب ها" میگذرد
و میرسد روزی که در
آغوش هم از سَرِ شوق
گریه سر میدهیم...
خدا بچه هاتون رو حفظ کنه. می فهمم!! صدقه بذارید و بچه هاتون رو بسپرید به خدا، بلکه دلتون آروم بگیره. خدا ارحم الراحمینِ
همینکار کردم .مرسی از پیامتون
واقعا متاسفم