خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

عکس قدیمی

چند روزه خیلی روحیه ام رو باختم تقریبا همه ی اتفاقات خوب و بد زندگیه من توی تیر و مرداد هستن .


دوست ندارم حتی از دلیل ناراحتیامم بنویسم میخوام اگر خداخواست کمی حافظه ام ضعیف بشه و اینارو فراموش کنم واقعا الزایمر برای چنین مواقعی خوبه ...رفتم سراغ عکسهای قدیمی و یاد بچگیامون افتادم 


 و واقعا حالم کمی بهتر شد خاطرات رو مرور کردم و تلخی این چند روز حداقل برای چند دقیقه فراموشم شد 

عکسهارو توی تلگرام برای بچه ها فرستادم .


از سال ۹۲وبلاگ یکی از دوستام رو میخونم اوایل با اسم هیوا میشناختمش اون موقع درک بعضی از پستهاش برام سخت بود و الان با تمام وجودم دارم درکشون میکنم خیلی آرزوها داشتم اما بهشون نرسیدم .

بهترین گزینه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

....

تبلتم پر از عکس و فیلمه همینطور که دارم توی کامپیوتر کپی و بعد دلیت میکنم به یاسی ترین پیام میدم که توی فلان فیلم آلما اینقدر از بچه پرسیدی اینا مال کیه عصبانیش کردی با دیدن فیلمهای آلما کلی خندیدم و صدالبته چون کنارم نبود تا ببوسمش و گازش بگیرم به پدر و مادرش فحش میدم دیگه یاسی ترین به فحشهای من عادت کرده ..یاسی مدیونی اینجارو خوندی گازش نگیری بعدم مااااااااااچش کن..


نمیدونم چرا کمدم اینقدر نامرتب میشه توی هفته گذشته سه بار همه چی رو ریختم بیرون اما هر سه با ر پشیمون شدم و حوصله نداشتم.


این آویز کیف رو توی پیجی دیدم توی شهرمون هر کجا رفتم نداشتن و در آخر به پیج زیر سفارش دادم زیاد محکم نیست اما در کل خوبه ..

تیرماه لعنتی

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.