خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

تیرماه برای من تو این دو سال یه رنگ و بوی دیگه میده 

تا دو سال قبل از تیرماه بدم میومد اما این دو سال دخترک تیرماهی من بدجوری هوش از من میبره

عاشق اینم وقتی صحبت میکنه ناز میکنه صداش نازک میکنه میگه مامان کیف من ...مامان پتو من 

تا از خواب بیدار میشه خرگوشش رو بغل میکنه کیفش میذاره روی دوشش گیره هاشم میاره یعنی موهام ببند بعد دراز میکشه برنامه کودک تماشا میکنه با شعرهای انگلیسی جم‌کیدز میخونه برام جالبه چون دقیقا همین‌برنامه رو پسرم تماشا می‌کرد اما اون هیچوقت نخوند و دخترم راه میره میخونه و پسرکم باهاش تکرار میکنه


و اما پسرک شیرین و غر غروی من  یعنی واقعا ژن پسر بودن و داره نشون میده مثلا براش بی ارزشه که خواهرش خرگوشش رو بغل میکنه یا عاشق کیفش هست 


دنبال کلاس فن بیان بودم اما تست اولیه اش فقط نزدیک دو میلیون بود پشیمون شدم  


رنگها و اعداد انگلیسی رو بلده اما نقاشی یلد نیست چون من‌کوتاهی کردم و قرار شد از امروز روزی یک سافت نقاشی بکشیم کتاب داستان بخونیم 

دندون‌درد شدیدی دارم لپم ورم کرده تا دو هفته باید دارو مصرف کنم بعد برم‌دندان‌پزشکی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد