خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

مراحل پوشک گرفتن

این روزها بخاطر وضعیت کرونا و صد البته گرمای اینجا طبق معمول خونه نشین هستم ( البته هوا خنک هم باشه باز بخاطر شغل همسر جان خونه نشینم فقط جمعه ها خونه ست بقیه روزها صبح می‌ره شب میاد ) و برای خودم یه کار جدید تراشیدم پسرجانم از پوشک بدش میاد هر بار من با کلی بدو بدو و عزیزم جونم و گاهی داد و گل پسر هم با جیغ و گریه و فرار باید این پروسه پوشک کردن رو طی کنیم و بخاطر همین گاهی پوشک رو نمی‌ذاره خوب ببندم یا جدیدا یاد گرفته دستش رو می‌بره زیر شلوارش و چسب پوشک رو باز می‌کنه این طوری میشه که پوشک یه طرفی میایسته و لباس رو کثیف می‌کنه منم در طول روز تا اونجایی که بتونم از شورت آموزشی استفاده میکنم و اوایل پنج دقیقه یکبار بعد  ده دقیقه و دیشب یه ربع یکبار شده میبرمش تو حیاط میگم جیش کن اونم غش غش می‌خنده میگه جیش و بعد از هربار موفقیت چون من بهش میگم آفرین پسر گلم اونم برا خودش می‌خنده و دست میزنه اینم بگم شیلنگ آب هم بی تاثیر نیست چون باااااید با شیلنگ بازی کنه هنوز برای دفع مدفوع موفق نشدم و نمیدونم چه راهکاری باید انجام بدم ساعت‌هایی که احتمال میدم زود پوشک میکنم 


براش توالت فرنگی بچگانه یا بعبارتی همون قصری رو خریدم اما میترسم هنوز تشخیص نده و روی هر صندلی یا مبل بشینه و خراب کاری کنه ...وقتهایی که پوشک نمیکنم کیف می‌کنه دارم یادش میدم جیش داره بهم بگه خدا کنه زود یاد بگیره چون وقتی پوشک میشه با یکبار ادرار و اگه دفع هم داشته باشه زود کل بدنش تا پشتش میسوزه خیلی هم پماد و روغن میزنمش اما باز فایده ندارد.


خداروشکر خونه باغی که پدرم در حال ساخت بوده رو به اتمامه فقط سیمان کف پذیرایی و سفیدکاری مونده و اگه خدا بخواد فکر کنم هفته ی بعد باید برای شست و شو بریم چند ماهه مشغول ساخت هستیم و من فقط یکبار رفتم روستا هم بخاطر کرونا جایی نمیریم و هم وقتی میبینم داداشم نیست این روزها رو ببینه وقتی میرم تو باغ حس میکنم کسی داره جگرمو تو مشتش له میکنه .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.