خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

خب خداروشکر شیر صبح تا ظهر کامل قطع شده امروز ساعت هشت و نیم شیر خورد دیگه سرگرمش کردم تا نزدیک ساعت چهار عصر و اون موقع از شدت خواب خیلی نق زد و بهش شیر دادم و زود خوابید باید کم کم شیر عصر و شب هم کم و قطع کنم.


به راحتی و بدون کمک من و همسرم با سرسره بازی می‌کنه عاشق فیلم عروسی مون شده و روزی ده بار باید تماشا کنه 

گل پسرم اگه ذره ای اشغال تو خونه ببینه با اون انگشتهای کوچیکش برمیداره و می‌ره میندازه تو سینک ظرفشویی چون سطل اشغال رو جمع کرد می‌رفت درش رو برمیداشت 


بینی اش رو میچسبونه به بینی ام و بازی می‌کنه تا گوشی کسی زنگ میخوره یا صدای آیفون رو می‌شنوه زود میگه چی بود کی بود  


عاشق اینه تو خیابون دستش رو رها کنم و شروع به دویدن کنه و غش غش بخنده وقتی میبرمش پارک شهرکمون دستم رو ول می‌کنه و برای خودش راه می‌ره بچه ها رو میبینه میایسته کنارشون و بای بای میکنه

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.