خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

خوشبختی از آن من میشود

از زندگیم مینویسم...از شادی ها و غم هام ....

سردرگمی

خیلی سردرگمم نمیدونم چی میخوام سرِ دوراهیِ بدی قرار دارم که یه راهش اصلا مشخص نیست به چی ختم میشه و یه راه دیگه ش اولش سیاهِ مثل درون یه غار که کاملا سیاه و تاریکه نمیدونم بعدش روشن میشه یا نه دقیقا مثلِ این عکس پایین هستم. 

از فروردین ۹۶ حس کردم تاریخ زندگیم داره تکرار میشه یادمه اینو تو گروه دوستام گفتم بهم خندیدن و همون لحظه از گفتن این جمله پشیمون شدم اما بعدش با خودم گفتم خب دوستات محرم دلت هستن رفیق روز شادی و غمت و قطعا بدیِ تو رو نمیخوان ، زمان گذشت و گذشت و گذشت تا الآن تو این ساعت و دقیقه باز میگم تاریخ زندگیم در حال تکرار شدنه و همین الآن تو تلگرام اینو به نازلی گفتم .


کاش بخوابم و وقتی بیدار شدم زمان ده سال بعد یا قبل باشه  .

جوجه طلاییِ ما دهم اردیبهشت بدنیا اومد خیلی بهش عادت کردیم تا میرن خونشون بی تاب میشیم.

نظرات 1 + ارسال نظر
نازلی سه‌شنبه 8 خرداد 1397 ساعت 18:45

عزیز دلم میدونم حست چیه .حق داری .اما مطمینم اینا نشانه هست . تو لایق بهترینهایی چون قلبت مثل اینه است ومطمین باش یه روز انعکاس یکی از قشنگترین تصویرها توش می افته

خسته ام نازلی حس میکنم توانی ندارم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.